خرید و فروش و رهن و اجاره



مأموران انتظامی شهرستان بستان‌آباد، ۲۰ کیلوگرم تریاک را از میان بار هندوانه، کشف و ضبط کردند.


جانشین فرمانده انتظامی بستان‌آباد گفت: مأموران در بازرسی از یک دستگاه خودروی تریلی، این میزان تریاک را که به طرز ماهرانه‌ای در داخل بار هندوانه جاسازی شده بود، کشف و ضبط کردند.
به گفته سرهنگ اسماعیل‌پور، در این رابطه ۲ قاچاقچی دستگیر و با تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند.


مار آنادای ۳ متری با ورودش به بزرگراهی در برزیل، خودرو‌ها را مجبور به توقف و رانندگان را شگفت‌زده کرد.


شهروندان شهر Porto Velho برزیل که صبح را مثل همیشه آغاز کردند و آماده رفتن به سرکارشان بودند، ناگهان با صحنه‌ای غیرمنتظره مواجه شدند. در جاده رانندگان با مانعی روبرو شدند که آنها را مجبور کرد خودروهای خود را متوقف کنند. مار آنادا با حدود ۳ متر طول قصد عبور از جاده را داشت، بنابراین رانندگان ایستادند تا هم این غول خزنده را مشاهده کنند و هم باعث مرگ این حیوان نشوند.


ویدئوی این صحنه به سرعت در شبکه‌های مجازی منتشر شد و کاربران از کار رانندگان برای حفظ جان مار تقدیر کردند. البته این گونه از مارها به خاطر ظاهرشان خیلی هم خطرناک نیستند اما توصیه می‌شود که آنها را نترسانید و تحریکشان نکنید.


 سرهنگ عباس واعظی رییس کلانتری 114 غیاثی با اعلام این خبر گفت: چندی قبل ماموران پلیس از فعالیت یک باند جعل مدارک تحصیلی قرار گرفتند که تیم ویژه ای از ماموران برای دستگیری اعضای این باند وارد عمل شدند.


وی افزود: ماموران در گام نخست تحقیقات میدانی را برای اطلاع از صحت این خبر آغاز کردند و با اقدامات فنی و پلیسی پی بردند اعضای این باند در زمینه جعل انواع مدرک تحصیلی، جواز پزشکی،‌ ریز نمرات، ترجمه تایید شده از دارالترجمه، تراول چک جعلی و . فعالیت دارند.

سرهنگ واعظی ادامه داد: ماموران در این شاخه از تحقیقات موفق به شناسایی مخفیگاه یکی از اعضای این باند شدند و در عملیاتی غافلگیرانه جاعل اصلی این باند دستگیر شد و در بازرسی از مخفیگاه متهم 56 مدرک تحصیلی لیسانس،‌فوق لیسانس و دکتری و تراول چک جعلی به دست آمد.




 با آن که همسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و هنگامی که دچار توهم می شود مرا زیر مشت و لگد می گیرد و مدعی است که به خاطر ثروت تن به ازدواج با من داده است اما من هم به دلیل دروغ هایی که پی در پی به او گفتم تا این ازدواج سر بگیرد عذاب وجدان دارم چرا که از قدیم گفته‌اند خانه ای که براساس دروغ ساخته شود مانند خانه‌ای بر روی آب است و .

زن 47 ساله ای که هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای ازدواجش نمی گذشت و از رفتارهای همسرش خسته شده بود در حالی که به شدت از آینده این زندگی وحشت داشت درباره ماجرای ازدواج خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: بعد از گرفتن دیپلم دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم و به همین خاطر وارد دانشگاه شدم.

این درحالی بود که همه خواهران و برادرانم ازدواج می کردند و من خواستگار مناسبی نداشتم. بعد از آن که تحصیلات دانشگاهی را در مقطع کارشناسی به پایان رساندم نزد پدر و مادرم ماندم و به امور خانه داری پرداختم تا این که پنج سال قبل پدرم از دنیا رفت و من در کنار مادر و برادر بزرگ ترم که هنوز به خاطر اعتیاد شدیدش به مواد مخدر ازدواج نکرده بود به زندگی ادامه می دادم اگرچه برادرم به خاطر مصرف مواد مخدر روان گردان رفتارهای نامعقولی داشت اما به خاطر مادرم کمی مراعات حال مرا می کرد ، سال گذشته وقتی مادرم را از دست دادم دیگر رفتارهای برادرم به مرز خطرناکی رسید انگار به سیم آخر زده بود به طوری که وقتی دچار توهم می شد وحشت زده از او می گریختم.

به همین دلیل مشکلم را با خواهران و برادرانم در میان گذاشتم ولی آن ها می گفتند چاره ای جز مدارا با او نداری! در حالی که وارد 47 سالگی شده بودم روزی خواهرزاده ام با من تماس گرفت و گفت: خواستگار خوبی برایت پیدا کرده ام، اگر می خواهی از دست دایی راحت شوی باید به آن چه می گوییم عمل کنی!خلاصه برای اولین بار قرار ملاقات من و «کامران» در منزل خواهر بزرگم گذاشته شد اگرچه کاملا مشخص بود که تفاوت سنی من و کامران خیلی زیاد است اما برادر و خواهرم مرا دختری 37 ساله و ثروتمند معرفی کرده بودند در حالی که کامران فقط 31 سال داشت من هم چاره ای نداشتم جز آن که به خواستگارم دروغ بگویم و این دروغ ها هر روز برای پوشش دروغی دیگر افزایش می یافت تا این که بالاخره پای سفره عقد نشستیم اما در مدت کوتاهی بعد از ازدواج تازه فهمیدم که کامران نیز به مواد مخدر روان گردان اعتیاد دارد وقتی به او اعتراض کردم مرا کتک مفصلی زد و گفت: «خفه شو!» به تو ارتباطی ندارد از این پس باید هزینه های اعتیادم را پرداخت کنی فکر کردی چرا با تو ازدواج کردم؟ چون خواهر زاده ات گفته بود تو می توانی از نظر مالی مرا حمایت کنی! برادرت نیز قول یافتن شغلی را به من داده بود و .

وقتی موضوع را با خواهر و برادرم در میان گذاشتم آن ها گفتند چاره ای نداشتیم! تو هم باید با او بسازی. بعد از این ماجرا نیز در حالی ارتباط خواهران و برادرانم با من قطع شد که با ارث ناچیزی که از فروختن خانه پدری سهم من شد جهیزیه ای تهیه کردم و با وام ازدواج منزلی در حاشیه شهر اجاره کردیم از سوی دیگر همسرم مدام مرا سرزنش می کند که چرا برادرانم به وعده های شان عمل نمی کنند به همین خاطر همواره مرا کتک می زند بنابر سنت دیرینه در آغاز سال نو به منزل مادرشوهرم رفتیم ولی او برخورد بدی با من داشت که همین موضوع باز هم به درگیری و کتک کاری انجامید. با وجود این من هم از دروغ هایی که برای سرگرفتن این ازدواج گفته ام، عذاب وجدان دارم و از آینده ام می ترسم.

شایان ذکر است به دستور سروان ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) پر ونده این تازه عروس در دایره مددکاری کلانتری مورد رسیدگی قرار گرفت.


چند روز بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، دوباره زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. پشت خط زن مطلقه ای بود که قبل از ازدواجم با او از طریق شبکه های اجتماعی آشنا شده بودم. «رها» از من خواست مانند همیشه مبلغی پول به حسابش بریزم. من هم که پولی نداشتم به سراغ طلاهای نامزدم رفتم و .

جوان 22 ساله ای که به اتهام ایراد ضرب و جرح همسرش و ترک انفاق به کلانتری احضار شده بود درحالی که دفتر خاطراتی را در دست داشت به همراه مادرش وارد اتاق مددکاری اجتماعی شد و ادعا کرد همسرش به او خیانت کرده و به همین دلیل با یکدیگر درگیر شده اند. در همین هنگام مادر پسر جوان دفترچه خاطرات را از دست پسرش گرفت و درحالی که صفحه ای از آن را به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد نشان می داد، گفت: این متن عاشقانه را عروسم خطاب به جوانی به نام «محسن» نوشته است و به پسرم خیانت می کند.

عروس 15 ساله که تا آن زمان سکوت کرده بود ناگهان در میان بهت و حیرت و با چشمانی متعجب دفتر خاطراتش را از روی میز برداشت و درحالی که خیره به همسرش می نگریست، گفت: این متن عاشقانه به خط همسرم نوشته شده است و من هیچ اطلاعی از آن ندارم. وقتی «ابراهیم» از مجازات جعل دست خط توسط مشاور کلانتری مطلع شد با بیان این که اشتباه کردم! فقط می خواستم از این طریق همسرم را بترسانم که به زندگی خودش بازگردد، درباره چگونگی ماجرا گفت: حدود یک سال قبل زمانی که در فضای مجازی پرسه می زدم با یک زن مطلقه ساکن جنوب کشور آشنا شدم. این ارتباط اینترنتی به جایی رسید که دیوانه وار به آن زن علاقه مند شده بودم و برای دیدارش لحظه شماری می کردم چرا که تصویر چهره او در شبکه های اجتماعی بسیار زیبا بود.

شب و روز فقط به رها می اندیشیدم اما او برای یک ملاقات حضوری همواره مرا سرکار می گذاشت و مدام از من می خواست برایش پول بفرستم. من هم دارو ندارم را به حسابش می ریختم تا این که یک روز سوار بر اتوبوس به جنوب کشور رفتم ولی او باز هم خودش را به من نشان نداد. حیران و سرگردان در آن شهر قدم می زدم تا شاید اتفاقی او را در کوچه و خیابان ببینم ولی هرچه بیشتر می گشتم هیچ اثری از او نمی یافتم.

به ناچار به مشهد بازگشتم اما نمی توانستم آن زن را فراموش کنم تا این که مادرم متوجه ماجرا شد و برای آن که مرا از این مخمصه نجات دهد دختر 15 ساله ای را در مشهد برایم خواستگاری کرد اما سیمین دختری نوجوان بود و نمی توانست نیازهای عاطفی مرا تامین کند به همین دلیل من همواره در فکر آن زن مطلقه بودم. خلاصه مراسم عقدکنان من و سیمین برگزار شد و من به طور رسمی ازدواج کردم اما هنوز چند روز از این ماجرا نگذشته بود که دوباره رها با من تماس گرفت و تقاضای پول کرد.

با آن که می دانستم اوفقط از من سوء استفاده می کند ولی باز هم حاضر بودم برای دیدارش همه اموالم را بدهم. این بود که حلقه ازدواج و همه طلاهایی را که همسرم سر سفره عقد، کادو گرفته بود، فروختم و پولش را به حساب آن زن مطلقه واریز کردم. این گونه بود که مشاجره ای بین من و سیمین آغاز شد و من او را به شدت کتک زدم چرا که نمی خواستم متوجه ارتباط من و رها شود! او هم بعد از این ماجرا منزل را به حالت قهر ترک کرد و به خانه مادرش رفت ولی در خلوت خودم فهمیدم که در حق همسرم ظلم کرده ام و بازیچه یک زن مطلقه قرار گرفته ام درحالی که تصویر او در شبکه های اجتماعی نیز تصویر واقعی اش نبود.

شایان ذکر است، به دستور سروان ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) چندین جلسه مشاوره برای این زوج جوان در کلانتری برگزار شد که در نهایت سیمین خطای نامزدش را بخشید و از شکایت خود صرف نظر کرد.


 حجم بالای آب دریاچه کرخه حدود 35 برابر سد کرج و کمی بیش از سه برابر دریاچه امروز ارومیه و مصرف یک سال آب شرب کل کشور است. داریم فقط درباره کرخه حرف می‌زنیم، دز و بقیه سدهای خوزستان جای خود. 80 میلیارد مترمکعب بارندگی داشتیم و آنچه اندوختیم و آنچه هدر دادیم، عملاً تبدیل به تهدید بزرگی شد. می‌توانید تصور کنید درباره چه حجمی از آب حرف می‌زنیم و آیا می‌دانید درست در همین روزها خشکسالی در کرمان و فلات مرکزی ایران بیداد می‌کند؟

چه کسی است که نداند سیل چه بر سر مردم گلستان و لرستان و خوزستان آورد. آیا از خودتان پرسیده‌اید قبل از وقوع این سیل‌های ویرانگر نمی‌شد فکری به حال این همه آب کرد یا نه؟ آیا حکمرانی آب و قانون توزیع عادلانه آب بخوبی در کشور اعمال می‌شود؟ آب در زاگرس میانی و جلگه خوزستان چنان بالاست که جان و مال مردم را تهدید می‌کند و بعد از فرسایش میلیون‌ها تن خاک به دریا می‌ریزد. آیا با همین آب نمی‌شود فلات مرکزی را از تشنگی رهانید؟

کارشناسان می‌گویند حالا دیگر چاره‌ای نیست و از دست کسی کاری برنمی‌آید. عده‌ای می‌گویند چه خوب که سدها ساخته شد وگرنه خوزستان با رودهای بزرگ دز و کارون و. که جای خود دارد، اصلاً ایران را آب می‌برد. برخی هم می‌گویند وای از این بحث سدسازی و انتقال بین حوضه‌ای و مافیای آب که فرصت را غنیمت شمرده. آنهایی که از این همه هدر رفت آب و خشک ماندن فلات مرکزی دلنگران و پریشانند، از انتقال آب حرف می‌زنند و در مقابل عده‌ای آن را به هم ریختن محیط زیست و ایستم می‌دانند. چاره چیست؟ اگر شما هم هر کدام از این پرسش‌ها و دلنگرانی‌ها را دارید، می‌توانید جواب برخی پرسش‌هایتان را در گفت‌وگوی ما با کارشناسان این حوزه بگیرید.



این روزها بیشتر رسانه‌ها از شکست داعش در باغوز سوریه خبر می‌دهند اما از طرفی سرکشی و وحشیگری ن تروریست‌ها بعد از شکست همسران خود هم به یک معضل تبدیل شده است. طی یکی دو روز اخیر نیروهای سوری حملات خود را به تروریست‌های مستقر در باغوز از سر گرفته‌اند. همه جا پر از تله‌های انفجاری است. در محله‌ای کوچک تنها پایگاه باقی مانده داعش با پرچم سیاه رنگ به چشم می‌خورد.

بنا بر اعلام "بی بی سی" کسی نمی‌داند چند نفر آنجاست اما رهبران آنها همگی گریخته‌اند. ن این تروریست‌ها اما حاضر به تسلیم نشدند و پس از مرگ همسران خود به عصیانگری و آتش افروزی‌ها خود افزوده‌اند. برخی از آنها به سمت دوربین خبرنگاران مشتی از خاک پرتاب می‌کنند و می‌گویند ما ن دولت اسلامی هستیم

.ن داعش در حال پرتاب خاک به دوربین

از دو هفته پیش هزاران عضو از خانواده‌های داعشی خود را تسلیم نیروهای کرد سوریه کرده‌اند. در میان این افراد کودکانی هستند که کاملا آثار شستشوی مغزی در رفتارشان نمایان است. عمار ۱۱ ساله اهل عراق پس از پایان نماز خود گفت: دلم می‌خواهد راه جهادی‌ها را پیش بگیرم.

ادیبه دختری ایزدی است که مدت‌ها در چنگال تروریست‌ها به عنوان یک برده جنسی اسیر بود، او پس از آزادی مقابل دوربین خبرنگاران گفت: در این سال‌ها هر روز مرا کتک زدند و مورد قرار گرفتم. اکنون یک فرزند روی دست من مانده است.ادیبه زن ایزدی

احمد آخرین کسی بوده که ادیبه را در اختیار داشته است، اما مدعی شده که بعد از مرگ صاحب قبلی این زن، او را به خانه خود آورده تا همراه خانواده و زنش در کنار آنها زندگی کند.


ساعت 15:30 روز گذشته طی تماس کارگران ساختمانی با سامانه 125 مبنی بر سقوط کارگر به چاهک آسانسور، بلافاصله با هماهنگی ستاد فرماندهی این سازمان، نیروهای آتش‌نشانی ایستگاه 25 به همراه گروه امداد و نجات سه به محل این حادثه واقع در کوی سعادت‌آباد، خیابان صرافهای جنوبی رهسپار شدند.

عباس علی گلی؛ رئیس ایستگاه 25 آتش‌نشانی درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد: تعدادی از کارگران در یک پروژه ساختمانی هفت طبقه در حال کار بودند که ناگهان یک کارگر چهل و دو ساله به دلیل نامعلوم از طبقه هفتم به انتهای چاهک آسانسور در طبقه منفی دو سقوط کرد.

وی تصریح کرد: آتش‌نشانان به محض حضور در محل حادثه، با استفاده از تجهیزات مخصوص خود را به این کارگر میانسال در انتهای چاهک آسانسور رساندند و وی را که کاملاً بی‌هوش بود، از چاهک آسانسور خارج کرده و برای انجام معاینات پزشکی تحویل عوامل اورژانس حاضر در محل دادند.

رئیس ایستگاه 25 آتش‌نشانی خاطرنشان کرد: پس از انجام معاینات اولیه توسط کادر پزشکی اورژانس مشخص شد که متأسفانه این کارگر در همان لحظات اولیه جان خود را از دست داده بود.

علت بروز این حادثه مرگبار از سوی عوامل انتظامی منطقه در دست بررسی است همچنین آتش‌نشانان پس از ارائه هشدارهای ایمنی لازم به مسئولان کارگاه ساختمانی به مأموریت خود پایان دادند.

برای خرید باغ باغچه به املاک توقف مراجعه کنید.


 به گزارش مهر، دو فقره آتش سوزی از صبح جمعه در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی در حوزه شهرستان چالوس و مرتع قرق روستای ورازان کجوز واقع در غرب مازندران رخ داد.

 

سید وجیه الله مدیرکل منابع طبیعی مازندران با اشاره به وقوع حریق در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی و در ارتفاعات مرتع "ایلرود" روستای هریجان اظهار داشت: نیروهای منابع طبیعی و محیط زیست شهرستان چالوس به همراه تعدادی از دامداران منطقه برای اطفاء حریق به منطقه اعزام شدند و تلاش برای اطفای حریق ادامه داد.

 

وی ادامه داد: همچنین صبح امروز نیز یک فقره آتش سوزی در مرتع قروق روستای ورازان در منطقه کجور به وقوع پیورست که نیزوهای منابع طبیعی برای اطفاء حریق به منطقه اعزام شدند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پیچکی مرموز فیلم و سریال سیگرام نقش قلم این منم ساخت و ساز خدماتی پرسش مهر Joe فرش ماشینی هفصد شانه - فرش روز